سحر

گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است

سحر

گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است

نکته‌ی کنکوری در ایمنی

اولین مسافرتمون نبود که با هم می‌رفتیم. اما از وقتی که رفته بودیم خونه‌ی خودٍ خودمون این اولین مسافرت بود.

غیر از لباس‌هایمان که یک کوله‌پشتی کوچک بود، یک ساک بزرگ خوراکی، میوه و ناهار و میوه و آجیل و میوه و ... برداشته بودم.

موقع بیرون رفتن عین زن‌های خانه‌دار و کاربلد فلکه‌ی آب را بستم، شیر گاز را بستم،  داشتم وسایل اضافی را از پریز می‌کشیدم که علی گفت: اصلا برایت این اهرم رو می‌زنم که همه‌ی برق خونه قطع بشه و تو هم خیالت راحت بشه.

هم برق، هم آب و هم گاز را قطع کردیم و رفتیم.

اما خیالم راحت نشد، یک جای کار لنگ بود!

وقتی سر خیابان سوار ماشین شدیم، یادم افتاد که ساک خوراکی‌ها را دم در جا گذاشته‌ام!

حالا دیگه خیالم راحت شد، چون فهمیدم کجای کار لنگ بوده است.

قرار بود سه روز رامسر بمانیم که ده روز ماندیم. خیلی خیلی خوش گذشت.

وقتی برگشتیم، ساعت ۴ یا ۵ صبح بود. در را که باز کردم، بوی گندی زد توی دماغم و چشمم افتاد به ساک غذاها که دم در جا مانده بود. فکر کردم بوی گند، از غذاهای داخل ساک است که ده روز است مانده‌اند و فاسد شده‌اند.

هیچ کافر نبیناد، هیچ دشمن نشنواد، بوی گند از یخچال و فریزر بود که ده روز بود خاموش بودند و هر چه داخلشان بود فاسد شده بود!

نظرات 2 + ارسال نظر
لینک باکس پارسیان چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:47 ب.ظ http://www.justpersian.net/UsersPage/sokot2-Linkbox.html

سلام.دوست عزیز اگر میخواهیدشاهدافزایش چشمگیرآماربازدیدخودباشید وبلاگ خودرادرلینک باکس بزرگ پارسیان لینک کنید.توجه!بایدکدلینک باکس رادرویرایش قالب خودکپی کنید.

بابک.پ.25 پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:12 ب.ظ http://bishehsar.blogsky.com

سلام مجدد
اینم یه جورشه
هر چقدرم که حواسمون باشه یه جای کار می لنگه و به قول قدیمیا؛
زندگی همینه فرزند!!!
بای بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد