این بنایی درسهای زیادی به من داد از جمله این که همچنان مصرم که چه اشکالی دارد اگر زنی علاقه و تواناییاش را دارد، برود دانشگاه و رشتهی فنی بخواند.
البته خودم هرگز این کار را نخواهم کرد، ترجیح میدهم بروم کلاس «توربافی» و یک شوهر خوب تور کنم و وردستش مدام استانبولی گچ درست کنم، بدهم و او هم مدام بگوید: بجنب، الان گچ سفت میشه!
سلام!
چه وبلاگ زیبایی داری!
دوست داری شانس خود را در برنده شدن ۳ لب تاپ در هر ماه امتحان کنی؟
پس برو به آدرس زیر و در گروه عضو شو.
http://iranrelax4you.blogsky.com
۳ تا لپتاپ میخوام چیکار؟
من هنوز هم مخالفم که دخترها بروند رشتهی فنی بخوانند.
چون آن وقت میایستند بالاسر شوهرشان (که دارد کار فنی میکند) و هی خردهفرمایش میفرمایند.
الآن لااقل وقتی مردها کار میکنند، زنها در کف مهارت ذاتی شوهرشان میمانند و اظهار نظر نمیکنند.
و این از مزایای نادانی است!
سلام وبلاگت جالب بود.یه سری هم به من بزن
سلام.
ببخشید . بنایی ارتباط مستقیمی با رشته های فنی ندارد . همان تور بافی را لا اقل میشود با اندکی اغماض به مهندسی نساجی ارتباط داد ...
اما استانبولی گچ ...
واللا چی بگم. به هر حال بجنب که سقت نشه .
تخم مرغ عسلی را میگم ها!
سلام
اولا با تشکر از سایتتون
و دوما میخواستم ایمیل شما رو داشته باشم و از اونجا چند سوال کنم
ممنون.
واسه شوهرت پرستار نباش.... عاشقش باش.....عاشق