سحر

گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است

سحر

گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است

غافلگیری

روزی که به استاد گفت: «غافلگیری عادتمه»، همکلاسیم زد به پهلوم و گفت: «هنوز غافلگیرت نکرده؟» 

حتی استادها هم از رفتارش فهمیده بودند... 

با این که ازش خوشم می‌اومد، به روی خودم نمی‌آوردم، ترجیح می‌دادم طبق عادتش رفتار کنم و بگذارم غافلگیرم کنه. 

روزی که سر کلاس شیرینی آورد و اعلام کرد ازدواج کرده، واقعا غافلگیر شدم.

نظرات 5 + ارسال نظر
کوروش پارسا پنج‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:24 ب.ظ http://kaspian.blogsky.com

کی غافلگیرت کرده بود ؟ علی؟

ببم جان این داستانک بود!

آنتیگونه شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:36 ق.ظ http://antigoneh.blogsky.com/

خیلی حال میده این غافلگیر کردن دیگرون !!!!!!

محمد قادرپور پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:29 ق.ظ http://www.helmapoem.blogfa.com

با سلام
داستانک را از یه جای خوب شروع کردین . یعنی دارای طرح خوبی واسه نوشتن داستانک و همچنین شخصیت پردازی خوب . ولی تنها مشکلی که این داستانک داره اینه که پایان بندی داستانک را خیلی سرسری گرفته اید . یعنی وارد کردن ازدواج . واقعن شکه شدم . وقتی که داستانک تون را می خوندم با خودم گفتم که این دیگه خوب نوشته شده ولی به پایان داستانک رسیدم دیگه ... . ببیند داستانک تنها بردی که داره اینه که پایان بندی خوبی داشته باشه . چون داستانک باید از کمترین کلمات تاثیر گذارترین جمله ها را برای روشن کردن مفهوم خود به خواننده را داشته باشه . و پایان بندی داستانکتون .معذرت می خوام . خیلی عامیانه بود .
موفق باشید

از نظرت خوبت که به این خوبی هم مطرح کرده‌بودید خیلی خیلی سپاسگزارم و ایرادی هم که گرفته‌اید وارد است و حق با شماست.

مریم اسحاقی جمعه 11 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:04 ب.ظ http://www.es-haghi.com

با داستانکی به روزم.
از نقدتان ممنون می شوم.

نیره نورالهدی یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:04 ب.ظ http://www.mc-dastan.blogfa.com

سلام

ادبیات داستانی با بیوگرافی و چند داستان از نویسنده معاصر"ناصر غیاثی" به روز

است و منتظر حضور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد