سحر

گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است

سحر

گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است

مادرشوهر جوانمرد

علی طی یک عملیات کاملا ناجوانمردانه، درست فردای اتمام بنایی که خانه را گند برداشته بود، مادرش را به افطار دعوت کرد خانه‌مان و من مجبور شدم با قدرت چند اسب بخار خانه را تمیز کنم. 

در عوض مادرشوهرم طی یک عملیات کاملا جوانمردانه، خواست که من فقط چایی دم کنم و افطاری را با خودش آورد، آش شله‌قلمکار، سبزی‌خوردن، خرما، نان سنگک تازه ... حتی پرسید: کره و پنیر هم بیاورم؟ 

نظرات 2 + ارسال نظر
سایه یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:08 ق.ظ http://godmother.blogsky.com

ای ول قدر مادر شوهرتو بدون کم پیدا میشه ها
احتمالا مادر شوهرت روز حسرت می بینه روش تاثیر گذوشته

از نشانه‌های تخیلی بودن سریال روز حسرت، همان رابطه‌ی عروس و مادرشوهرش است.

قطب نما پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:59 ق.ظ


_چند اسب بخار قدرت زیادی نیست سحر خانم.این اسب ها بی بخارند . حالا باز اگه میگفتی چندین اسب بخار ،یه چیزی
_احتمال دارد که علی بی غم علاوه بر اینکه تو را می شناسد ، مامانش را هم بشناسد.
_عجب کیفی کردی تو ! در پایان روز ، خانه ای تمیز و معده ای پر از شله قلم کار و سبزی و خرما و .... همیشه آخرش خوبه . آفرینش مثل فیلم هندیه . اولش خوبه ، وسطش سخته ، آخرش معرکه اس !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد