سحر

گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است

سحر

گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است

فانتزی من

من هم یک فانتزی دارم، آن هم این است که؛


یک شب که علی می‌آید خانه، ببیند که من مرده‌ام و کنارم دیوان شمس تبریزی باز است و برش دارد و نگاهش کند و ببیند که من کدام غزل را خوانده‌ام و او هم صیحه‌ای بکشد و کنار من بمیرد!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد