علی گفت: 9 صفحه کار تایپی دارم، 3 صفحه من تایپ میکنم، 3 صفحه تو تایپ کن، 3 صفحهی باقیمانده را هم باز خودم تایپ میکنم.
گفتم: من میخواهم بخوابم، اول من 3 صفحهی خودم را تایپ میکنم و میخوابم، بعد تو بشین و تایپ کن.
کنار من نشست، و در حالی که من تایپ میکردم، مدام بلبلزبانی کرد تا موقع کار خسته نشوم و بیخوابی اذیتم نکند. کاغذها را ورقی زد و با خنده گفت: خب، تو تا الان، 6 صفحهی من را تایپ کردهای، حالا 3 صفحهی خودت را تایپ کن!
آخه
نازی
زرنگ نباشی همینجوری سرت کلاه میره دیگه
چه دوره زمونه ایی شده خواهر
سلام
احتمالا کلی هم کیف کردین . بهانه ای بوده واسه ناز و نیاز وگرنه که یک delete all خرجش بود دیگه ...
راستی . شاد باشید.
یادم باشه آن باری را که مطالب تایپ شده را delete کردم را هم بنویسم!
خیلی با حال بود