سحر

گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است

سحر

گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است

آدامس روزه را باطل نمی‌کند!

اولین باری بود که روزه‌ی کله‌گنجشکی گرفته بودم.  

مامانم گفت: مگه روزه نیستی؟ پس چرا آدامس می‌جوی؟ 

گفتم: سپیده (خواهرم) گفته اگر آدامس بخوری، اشکالی ندارد، چون قورتش که نمی‌دهی! من هم خوردم!

نظرات 6 + ارسال نظر
علی پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:14 ب.ظ http://fazeli3.blogfa.com

سلام خدمت شما دوست بزرگوار
وبلاگ قشنگ و زیبایی داری مطالبش هم جالبه با تبادل لینک موافقم از شما یه خواهش داشتم می خواستم اگه می شه در نظرسنجی برترین وبلاگ ماه شرکت کرده و اگه وبلاگ ما رو قابل دونستید به این آدرسhttp://night-skin.com/topblog رفته و آدرس وبلاگ ما رو یعنی http://fazeli3.blogfa.com کپی کنید و در کادر مورد نظر پیس کنید ضمنا اگه بزرگواری کردین و رای دادین حتما تو نظرات وبلاگ به من خبر بدین
با تشکر
سیاوش

بابک.پ.25 پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 06:37 ب.ظ

سلام
اومدم سلام عرض کنم
همین
بای بای

رز جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 05:26 ب.ظ http://www.zendegiesadeyeman.blogsky.com

سلام
اگه دنیا دست بچه ها بود مطمئنا وضعش از الان بهتر بود
وقتی یه بچه ای تو بغل مامانشه و یه نفر با نون داغ داره رد می شه اگه یه تیکه از نونو بکنه هیچ کس بهش خرده نمی گیره و قربون صدقشم می ره.اما اگه ۲۰ سال بعد این کارو کنه بهش می گن دزد.
داداشم وقتی آمادگی می رفت یکی از روزای ماه رمضون بعد این که ناهارشو خورد به مامانم گفت مامان امروز تو کلاس فقط من روزه بودم.بماند که خورارکیاشم خورده بود و بعد از ناهارم بازم خورد.منم ازش خیلی بزرگ تر نبودم ولی به نظرم خنده دار اومد منطقش.

سایه یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:09 ق.ظ http://godmother.blogsky.com

خواهر منم مثله خواهر تو مرجع تقلید بازی زیاد در میاره
ولی کو گوش شنوا

گرگان ما یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 07:46 ب.ظ http://www.gorganma.persianblog.ir

جالب بود و لذت بردیم.

سکوت سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:54 ق.ظ http://www.silencem.persianblog.ir/

خیلی باحال بود. منم یه روزی بچه بودم. روزه گرفته بودم. ساعت نه صبح بود. مامان چند تا نون تازه گرفته بود. بربری تازه. منم خیلی دوست داشتم. یادم نبود روزه ام . کلی خوردم شاد نصف یه بربری رو خوردم. بعد متوچه شدم که روزه ام. میدونستم مامان میدونه و به من نگفته. کلی ناراحت شدم. سرش داد میزدم من روزه بودم. بقیه میگفتن یادت نبوده عیب نداره . روزه ات باطل نمیشه. منم میگفتم. برو بابا کلی خوردم. نصف یه بربری رو خوردم. باطل میشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد