لغت‌نامه
سازنده

لغت

معنی

حوا

نِخاخُن

نگاه کن

حوا

تُم‌تُمُغ

تخم‌مرغ

حوا

نَخُن

نکن

حوا

خانون

خانوم

حوا

شی‌شی

شیشه شیر

حوا

کِباب

کتاب

حوا

کفیث

کثیف

حوا

موروا

مروا

کیارش

ممرم

کمرم

اشکان

اتاق پذی‌پذایی

اتاق پذیرایی

تیام

شیردریایی

فواره

سمانه

لالیم‌لا

نیم‌لا