روش پخت قورباغه زنده

من از ترکیه یادداشت می نویسم

یه حالی می ده، یه حالی می ده که نگو اینترنت بدون فیلتر

اینترنت با سرعت یک مگ و بدون فیلتر

از ذوقم نمی دونم کدوم سایت رو اول سر بزنم...

بقیه چیزها که ندیده بودم و ندید بدید بودم یک طرف این اینترنت بدون فیلتر یک طرف دیگر


می تونی بری مغازه و پمپکس بخری بدون این که بگن نداریم چون ما تحریمیم!

می تونی بری دکه روزنامه فروشی و مجله بوردا بخری بدون این که لای روزنامه بپیچند و یواشکی بهت بفروشند!

می تونی هر لباسی که دوست داری بپوشی و بری بیرون بدون این که کسی قد شلوارت یا گشادی بلوزت یا آرایش صورتت رو ممیزی کنه و بقیه هم با نگاهشون بدرقه ات کنند که وای ی ی، وای ی ی...


خلاصه انقدر بزرگ شدی که خودت بتونی تشخیص بدی که چی بخری، چی بپوشی، چی بخوری، ...


در ضمن می گن ترکیه یک کشور جهان سومی است و کشورهایی وجود دارند که در آنها آزادی هست!

از این که این قدر حقیر شدم که این چیزها به نظرم این قدر مهم و دست نیافتنی می آیند، شرمنده ام . ولی خب اگر این چیزها را داشتم و یا تجربه کرده بودم که اینقدر ندید بدید نبودم، آن وقت می توانستم مثل شما به چیزهای مهم تر و بزرگتر فکر کنم و مثل بچه ها بهانه ی قاقالی لی نگیرم. اما چه کنم که

تجربه ی من از آزادی یک میدان بزرگ است که باید منت راننده تاکسی ها را بکشی تا ببرند و آن طرف میدان پیاده ات کنند.


و اما روش پخت قورباغه زنده

اگر آب را اول داغ کنید که قورباغه زنده جستی می زند و از آب بیرون می پرد.

پس شما اول ظرف را از همان آبی که به آن عادت دارد پر کنید و روی اجاق بگذارید.

سپس شعله را خیلی ملایم روشن کنید.

آب به تدریج گرم می شود و قورباغه از همه جا بی خبر به تدریج به دمای آب عادت می کند و آب هم کم کم گرم و گرم تر می شود تا این که قورباغه بی هیچ مقاومتی می پزد.


متأسفانه سه شنبه برمی گردم ایران (قابلمه پخت قورباغه زنده)

وقتی این جوری حرف می زنم، بابام می گه: شماها وطن فروشید.

من هم می گویم: فعلاً که  وطن ما را می فروشد، نه ما وطن را، دیگر برای حفظ این وطن باید چه بهایی می دادیم که ندادیم؟

یک سری تو جنگ جون دادند، یک سری تو درگیری ها خون دادند، اخیراً هم که در زندان ... دادند، دیگه چی بدیم تا باور کنید وطن فروش نیستیم.