۳۰ تیر ۸۴

عزیزم، این روزها همه‌اش بابات می‌گه بنویس، بنویس، دیگه این روزها تکرار نمی‌شه‌ها.

اما تو که می‌دونی من همه‌ی روز دارم باهات حرف می‌زنم. کاشکی می‌شد ضبط کرد، چون حال نوشتن ندارم. آخه نوشتن تمرکز حواس می‌خواد، جملات درست و حسابی می‌خواد، فکر می‌خواد، و این روزها هر کاری حاضرم بکنم غیر از فکر کردن. برای همین هم تا می‌رسم خونه کارتون می‌گذارم برای این که فکر نکنم.

فکر کردن کار پرمخاطره‌ای است، «به اندیشیدن خطر مکن» (شاملو)