زندگی مشترک (1)

علی گفت: 9 صفحه کار تایپی دارم، 3 صفحه من تایپ می‌کنم، 3 صفحه تو تایپ کن، 3 صفحه‌ی باقی‌مانده را هم باز خودم تایپ می‌کنم. 

گفتم: من می‌خواهم بخوابم، اول من 3 صفحه‌ی خودم را تایپ می‌کنم و می‌خوابم، بعد تو بشین و تایپ کن. 

کنار من نشست، و در حالی که من تایپ می‌کردم، مدام بلبل‌زبانی کرد تا موقع کار خسته نشوم و بی‌خوابی اذیتم نکند. کاغذها را ورقی زد و با خنده گفت: خب، تو تا الان، 6 صفحه‌ی من را تایپ کرده‌ای، حالا 3 صفحه‌ی خودت را تایپ کن!