سحر

گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است

سحر

گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است

فرق .ن و گوشت‌کوبیده را کی می‌داند؟

مامان‌بزرگ خدابیامرز، دیگه زمین‌گیر شده بود، مریضی‌اش، پیری بود، آنقدر فرسوده که دیگه برایش لگن می‌گذاشتیم و از جایش بلند نمی‌شد.

مامانم عادت دارد، حتی اگر یک قاشق از غذا اضافه بیاید، دور نمی‌ریزد و همان یک قاشق را می‌ریزد در یک کاسه‌ی کوچک و یک گوشه‌ی یخچال نگهش می‌دارد، تا خورده شود.

از قضا، از غذا که کشک‌بادمجان بود، کمی باقی‌مانده بود و مامان هم  آن را در یک شیشه‌ی مربایی، از همین کوچک‌ها ریخت و توی یخچال گذاشته بود.

داداشم، رفت سر یخچال تا چیزی برای خوردن پیدا کند. چشمش افتاد به شیشه‌ی کشک‌بادمجان و پرسید: این چیه؟

مامان که سرگرم پهن کردن لباس‌ها توی حیاط بود، صداشو نشنید.

من جوابشو دادم: شیشه‌ی آزمایش مامان‌بزرگه!

داداشم حسابی کُفرش بالا آمد و در یخچال را بست و شروع کرد سر مامان غر زدن، اَه شماها دیگه گندشو در آوردین. آخه این جاش توی یخچاله؟ این کارهاتون حالم رو به هم می‌زنه.

مامان که دیگه کارش تموم شده بود و از همه جا بی‌خبر بود، ‌اومد تو، گفت: چته؟ باز هارت و پورت می‌کنی؟

داداشم هم با عصبانیتِ بیشتر، حرف‌ها‌ش رو تکرار کرد.

مامان می‌گفت: ببینم، مگه چی تو یخچاله؟

. . .

و من توی اتاق می‌خندیدم!

 

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:08 ق.ظ http://maadar.blogsky.com

با آرزوی سلامتی برای شما و خانواده محترم
منتظر دیدار و محبت شما هستم
http://maadar.blogsky.com

ایده دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:09 ق.ظ http://4me.blogsky.com

خیلی بامزه بود. خوب از فرصتها استفاده میکنی و سر به سر داداشه میذاری.
خوشم اومد.

مهر دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:45 ق.ظ http://Doayam.Blogsky.com

یک نفر دلش شکسته بود

توی ایستگاه استجابت دعا

منتظر نشسته بود

منتظر،ولی دعای او

دیر کرده بود

..................

کوروش پارسا دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:08 ب.ظ http://kaspian.blogsky.com

آخه داداشت چه بدی در حقت کرده بود . فکر نکم آخرش ما داداشا با شما آبجی ها آبمون تو یه جوب بره!
خدا همه مادربزرگها رو بیامرزه خیلی شیرین بودن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد